در 31 اکتبر 2008، فردی ناشناس به نام ساتوشی ناکاموتو کاغذ سفیدی را منتشر کرد که در آن جزئیات طرحی برای "سیستم نقدی الکترونیکی همتا به همتا"، یک زیرساخت مالی جهانی مبتنی بر اثبات رمزنگاری به جای اعتماد، منتشر شد. بیش از یک دهه بعد، ارزهای دیجیتال در حال حاضر به طور منظم در چارچوب سیاست های اقتصادی جهانی مورد بحث قرار می گیرند و برخی از کشورها حتی در حال تحقیق و توسعه ارزهای دیجیتال خود هستند.
ساختار داده زیربنایی بیت کوین (BTC) که اغلب به آن زنجیره بلوکی نیز گفته می شود، در موارد استفاده از مدیریت زنجیره تامین گرفته تا نگهداری، برنامه ریزی منابع بین سازمانی، تجارت انرژی، سازمان های مستقل غیرمتمرکز و موارد دیگر مورد تحقیق و اجرا قرار گرفته است.
هدف این راهنما ارائه یک درک جامع از بیت کوین به تازه واردان است، که زمینه اجتماعی و تکنولوژیکی پیدایش آن، رویدادهای کلیدی در تاریخچه آن، نحوه کارکرد آن، توصیف ویژگی های منحصر به فرد آن، و راهنماهایی در مورد نحوه مشارکت در این پارادایم مالی جدید را پوشش می دهد.
امید است که در پایان این راهنما، خواننده دیدگاه بازی از یکی از جذاب ترین تحولات فنی و مالی عصر مدرن داشته باشد.
پیش از تاریخ پیدایش بیت کوین
در حالی که داستان اغلب با انتشار یک کاغذ سفید توسط ساتوشی ناشناس در هالووین 2008 آغاز می شود، یک پیش تاریخچه بیت کوین اغلب نادیده گرفته شده که برای درک آن به عنوان یک پدیده فناوری-اجتماعی در دهه های اخیر ضروری است.
این راهنمای بیت کوین ابتدا با ترسیم جریان های اجتماعی و فنی که منجر به پیدایش آن شد، آغاز می شود. بررسی این جریان ها برای بحث در مورد گذشته، حال و آینده بیت کوین مفید است.
ایدئولوژی بیت کوین
اگرچه ممکن است پیشنهاد یک ایدئولوژی بیت کوین - با توجه به ماهیت غیرمتمرکز آن - عجیب به نظر برسد، واقعیت این است که پایگاه پشتیبانی اولیه بیت کوین عمدتاً از افراد آگاه به فناوری، آزادی خواهان و آنارشیست های رمزنگاری تشکیل شده است. پیدایش و پذیرش بیت کوین در این جامعه ارزش ها، فضائل و طراحی اساسی آن را مشخص می کند.
زمانی که ساتوشی پیشنهاد خود را برای بیت کوین ارائه کرد، مورد توجه و انتقاد یک جامعه آنلاین بسیار تخصصی از رمزنگاران و دانشمندان کامپیوتر قرار گرفت. بسیاری از این افراد در طول دهه هشتاد و نود در آزمایشهای پول دیجیتال شرکت داشتند.
از نظر آنها، بیت کوین به سادگی آخرین مورد از یک رشته طولانی آزمایش در ایجاد سیستم های پولی بود که به آزادی و حریم خصوصی افراد احترام می گذاشت. با موشکافی ریشههای ایدئولوژیک گذشته، میتوان دریافت که پیدایش بیتکوین تا حد زیادی از گفتمان پیرامون دو جامعه خاص سرچشمه میگیرد.
تحول گرایان
در سال 1988، آینده پژوهی به نام مکس مور، فلسفه «تحول گرایی» را در مجموعه ای از اصول مکتوب ارائه کرد که به شرح «چارچوب در حال تحول ارزش ها و استانداردها برای بهبود مستمر شرایط انسانی» از طریق استفاده از فناوری های نوظهور مانند برودتی، هوش مصنوعی، رباتیک، ممتیک، مهندسی ژنتیک، سفر فضایی و موارد دیگر.
یک فرد تحول گرا کسی است که به طور فعال این سیستمها را برای بهبود بشریت میسازد و آزمایش میکند در حالی که به یک طرز فکر کاملا عقلگرایانه پایبند است که جزمگرایی مانعی ندارد. یکی از مفاهیم اصلی این جامعه، افزایش عمر از طریق استفاده از کرایوژنیک، بارگذاری ذهن و وسایل دیگر است.
این ایدئولوژی فراانسانی جامعه ای از دانشمندان و آینده پژوهان را گرد هم آورد که این ایده ها را در انجمن های اولیه آنلاین به اشتراک گذاشتند. از اواخر دهه هشتاد تا اوایل تا اواسط دهه نود، تحول گرایان طرحهایی را برای ارزهای جایگزین، بازارهای ایده، بازارهای پیشبینی، سیستمهای شهرت و سایر آزمایشها طراحی کردند که بیشتر فضای رمزنگاری فعلی را پیشبینی میکرد. تعدادی از پیشگامان ارزهای دیجیتال در جامعه تحول گرا فعال بودند، از جمله نیک سابو و هال فینی.
ناشناسان سایبری
حفظ حریم خصوصی برای یک جامعه باز در عصر الکترونیک ضروری است. [...] حریم خصوصی قدرت نشان دادن انتخابی خود به جهان است. – Eric Hughes, “A Cypherpunk’s Manifesto”
شبیه به تحول گرایان، افراد سایبری با تأکید مشترک بر فناوری برای ایجاد دنیایی بهتر متحد شدند. زیرژانر سایبرپانک ادبیات علمی-تخیلی اغلب آیندهای را به تصویر میکشد که در آن گروهی از شرکتهای جهانی بهطور مؤثری از طریق سیستمهای نظارتی فراگیر بر جهان حکومت میکنند، و قهرمانهای آن اغلب هکرها یا افراد دیگری هستند که در این جامعه dystopian مانور میدهند.
به این دلیل سایبرپانکها نامیده میشوند که آثار نویسندگان جان برونر، ویلیام گیبسون و بروس استرلینگ را با توجه به روند پیشرفت اجتماعی-سیاسی و نوآوریهای تکنولوژیک سناریوهای قابل قبولی میدانستند. آنها معتقد بودند که ظهور شبکه های کامپیوتری جهانی با میانجیگری دولت ها و شرکت ها به طور سیستماتیک آزادی و آزادی را به خطر می اندازد.
سایفرپانک ها جامعه ای متشکل از رمزنگاران، دانشمندان کامپیوتر و آینده پژوهان بودند که به ساختن سیستم های لازم برای ایمن سازی حاکمیت فردی در میان یک وضعیت نظارت بالقوه اختصاص داشتند.
برخلاف تحول گرایان، سایفرپانکها بر مجموعهای از فناوریها پیرامون شبکههای ارتباطی رمزگذاریشده، از جمله پیامرسانی ناشناس و پول الکترونیکی تأکید کردند. بسیاری از آزمایشهای ارز دیجیتال در طول دهه 1990 و اوایل دهه 2000 مستقیماً توسط جنبش سایفرپانک انجام شد. این جامعه خاکی است که بیت کوین از آن رشد کرده است.
تبار فنی بیت کوین
کلید درک بیت کوین درک آن به عنوان یک اختراع منحصر به فرد و خاص نیست، بلکه ترکیبی هوشمندانه از کارهای قبلی است که در جایی که تلاش های گذشته شکست خورده است، موفق بوده است. ساتوشی به دنبال ایجاد یک زیرساخت مالی با حداقل اعتماد بود که میتواند سالها در آینده ادامه داشته باشد.
او به جای ایجاد یک راه حل جدید در خلاء، بیت کوین را بر اساس تحقیقات گذشته در سیستم های توزیع شده، رمزنگاری مالی، امنیت شبکه و موارد دیگر ایجاد کرد. ابتدا، این راهنما، فناوری پایه «کریپتو» را توضیح میدهد. سپس، برخی از آزمایشهای نقدینگی دیجیتالی را که قبل از بیت کوین و تحت تأثیر آن بودند، شرح میدهد.
رمزنگاری کلید عمومی
برای قرنها، رمزنگاری یا فنآوری اشتراکگذاری به چندین طرف برای توافق بر سر کلید خصوصی مشترک برای رمزگشایی پیامها متکی بود. این به عنوان رمزگذاری کلید متقارن شناخته می شود. این روش به طور مداوم با مشکل توزیع کلید مواجه بود. روش های گذشته شامل جلسات حضوری یا استفاده از یک پیک مورد اعتماد بود. این سیستم نه تنها در بسیاری از نقاط آسیب پذیر بود، بلکه اجرای آن در مقیاس نیز غیرعملی بود.
در دهه 1970، یک روش جایگزین برای به اشتراک گذاری محرمانه ظاهر شد که به نام رمزگذاری کلید نامتقارن یا رمزنگاری کلید عمومی شناخته می شود. در این سیستم، هر طرف دارای یک جفت کلید عمومی و خصوصی خواهد بود. اگر آلیس می خواست یک پیام امن برای باب ارسال کند، پیام را با کلید عمومی شناخته شده باب رمزگذاری می کرد. سپس باب پیام آلیس را با کلید خصوصی خود رمزگشایی می کرد. در این سیستم، هیچ یک از طرفین نباید از قبل روی یک رمز مشترک توافق کنند. آلیس همچنین میتواند با استفاده از کلید خصوصی پیام خود را به صورت دیجیتالی برای باب امضا کند و به باب یا هر کسی که از کلید عمومی او اطلاع دارد اجازه میدهد صحت پیام را تأیید کند.
این ترکیبی از سیستمهای رمزنگاری کلید عمومی و امضای دیجیتال، فناوری پایهای است که امروزه به طور گسترده «کریپتو» نامیده میشود و شبکههای ارتباطی و پروتکلهایی را که اینترنت را در بر میگیرد برای چندین دهه با موفقیت ایمن کرده است. همچنین یک عنصر کلیدی در سیستم های ارز دیجیتال است.
جنگ های رمزنگاری
توجه به این نکته مهم است که رمزنگاری کلید عمومی تقریباً به طور همزمان در دهه 1970 توسط ستاد ارتباطات دولت بریتانیا و توسط دو محقق آمریکایی مستقل به نامهای ویتفیلد دیفی و مارتین هلمن کشف شد. دولت ها هیچ قصدی برای دسترسی عمومی به فناوری های حفظ حریم خصوصی مانند رمزنگاری کلید عمومی نداشتند، زیرا این امر اساساً توازن قدرت را تغییر می دهد.
هنگامی که شبکه جهانی وب در دهه نود وارد شد و تقاضای انفجاری برای پیامرسانی آنلاین و تجارت الکترونیکی ایجاد کرد، دولتها با استناد به نگرانیها در مورد امنیت و فعالیتهای مجرمانه، از پذیرش رمزگذاری توسط تودهها عقبنشینی کردند.
این دوره از اصطکاک بین قدرتهای دولتی و کارآفرینان و سازندگان پارادایم فناوری جدید که بهطور غیررسمی به عنوان جنگهای رمزنگاری شناخته میشود، تا به امروز تکرار میشود، زیرا دولتها مجبورند ظهور یک سیستم مالی بدون مرز و بدون رهبر را که توسط بیتکوین اعلام شده است، تصدیق کنند.
پول نقد الکترونیکی
دیوید چاوم شاید تاثیرگذارترین فرد در فضای ارزهای دیجیتال باشد. پیشگامی او در سیستم های ارز دیجیتال به دهه هشتاد بازمی گردد، زمانی که اینترنت هنوز در مراحل اولیه خود قبل از راه اندازی شبکه جهانی وب بود.
در سال 1981، Chaum یک مقاله پیشگامانه منتشر کرد، "پست الکترونیکی غیرقابل ردیابی، آدرس های برگشتی، و نام های مستعار دیجیتال" - یک سند اساسی در حوزه حریم خصوصی در اینترنت که مستقیما به ایجاد پروتکل های حفظ حریم خصوصی مانند Tor منجر شد. در سال 1982، Chaum «امضاهای کور برای پرداختهای غیرقابل ردیابی» را منتشر کرد، سندی کلیدی که یک سیستم تراکنش ناشناس را که مستقیماً الهامبخش آزمایشهای ارز دیجیتال آینده میشد، شرح میداد.
سیستم پرداخت eCash تلاش Chaum برای آوردن حریم خصوصی پول نقد فیزیکی و سکه ها به قلمرو دیجیتال با ظهور خدمات بانکداری الکترونیکی بود. در سال 1989 چاوم دیجی کش را تاسیس کرد. Chaum و تیمش که مقر آن در آمستردام است، پروتکل eCash را ایجاد کردند. در طول نیمه دوم دهه نود، چاوم تلاش کرد تا مشارکت کافی با بازرگانان و بانک ها را برای حفظ پروژه تضمین کند و در نهایت در سال 1998 اعلام ورشکستگی کرد.
در حالی که این سرمایه گذاری دوام نیاورد، eCash مسیرهای جدیدی را در فضای ارز دیجیتال ایجاد کرد. اگرچه eCash یک ارز دیجیتال بومی مانند بیتکوین نیست، اما eCash پیشبینی میکند که اکنون به عنوان ارزهای دیجیتال بانک مرکزی، یا CBDC، و استیبل کوینها شناخته میشوند - داراییهای دیجیتالی که توسط ذخایر پشتیبانی میشوند و توسط شخص ثالث قابل اعتمادی مانند بانک یا شرکت صادر میشوند.
ای-گولد (طلای الکترونیکی)
E-gold که توسط داگلاس جکسون و بری داونی در سال 1996 تأسیس شد، یک سیستم ارز دیجیتالی بود که توسط ذخایر طلا در انبارهای لندن و دبی پشتیبانی میشد. E-gold که بر حسب گرم است، یک سیستم پرداخت آنلاین جایگزین را ارائه کرد که قادر به انتقال سریع ارزش بدون مرز بود، اما این پروژه با مشکلات حقوقی و سیستمی قابل توجهی روبرو بود.
اقتصاد طلای الکترونیکی از طریق یک سرور مرکزی که توسط یک شرکت واحد نگهداری میشد، انجام میشد که در صورت بروز اختلاف بین اپراتورها یا خاموشی/توقیف توسط مقامات، یک نقطه شکست یا اختلال ایجاد میکرد. سیستم طلای الکترونیکی در ابتدا محدودیتهای زیادی از نظر ایجاد حساب کاربری نداشت که منجر به استفاده از ارز در فعالیتهای مجرمانه مختلف میشد. در حالی که جکسون و تیم برای مقابله با استفاده مجرمانه از طلای الکترونیکی تلاش می کردند، در نهایت به دلیل اداره یک شرکت انتقال پول بدون مجوز مجرم شناخته شدند و این سرمایه گذاری تعطیل شد.
در حالی که eCash یک سیستم ارز الکترونیکی بود که با هماهنگی سیستم بانکی قدیمی پیادهسازی میشد، E-gold به عنوان یک سیستم مالی موازی کار میکرد که کاملاً بدون تأیید یا ورودی مقامات نظارتی ساخته شده بود. در این مدت، دولت ایالات متحده نسبت به دسترسی عموم به رمزنگاری کلید عمومی و ابزارهای رمزگذاری حضور آنها در اینترنت محتاط بود. سرمایه گذاری هایی مانند E-gold چنین نگرانی هایی را برای معامله از طریق شبکه های ارتباطی ایجاد کردند.
پول نقد دیجیتال همتا به همتا: نسخه Cypherpunk
در حالی که سیستمهای ارز دیجیتال قبلی در طراحی پول نقد الکترونیکی تأثیرگذار بودند، سازندگان مستقیماً با آن جامعه درگیر نبودند. برای مثال، چاوم، بهویژه ایدئولوژی سایفرپانک را قبول نداشت.
با این حال، آزمایشهای نقدی دیجیتال زیر توسط اعضای فعال این جامعه طراحی شده است و میتوان آنها را پیشآزمون مستقیم بیت کوین دانست. به طور مستقیم یا غیرمستقیم، این پیشنهادات و پیاده سازی ها بر اختراع بیت کوین ساتوشی تأثیرگذار بودند.
هَش کَش
در سال 1992، سینتیا دیورک و مونینور، محققین آیبیام، در حال بررسی روشهایی برای مبارزه با استفاده از Sybil، سرویس انکار و ارسال پیامهای هرزنامه در سرویسهای اینترنتی در حال رشد مانند ایمیل بودند. در مقاله خود «قیمت گذاری از طریق پردازش یا مبارزه با نامه های ناخواسته»، این دو سیستمی را پیشنهاد کردند که در آن یک ایمیل فرستنده مقداری کار محاسباتی را برای حل یک معمای رمزنگاری انجام داد.
سپس فرستنده اثبات راه حل را به ایمیل ضمیمه می کند: اثبات کار یا PoW. در شرایطی که هزینه محاسباتی این روند نسبتاً ناچیز بود، برای جلوگیری از هرزنامه کافی است. این سیستم همچنین دارای یک "Trapdoor" است که به یک مرجع مرکزی اجازه میدهد تا بدون صرف کار، فورا معما را حل کند.
در سال 1997، آدام بک، فارغ التحصیل و فعال سایفرپانک 26 ساله دانشگاه اکستر، وارد لیست پستی سایفرپانک شد و سیستم مشابهی به نام Hashcash را پیشنهاد کرد. در این، هیچ سیستمی، مرجع مرکزی یا تاکیدی بر پازل های رمزنگاری وجود ندارد. در عوض، روند حول هش کردن شد.
هش کردن فرآیند تبدیل هر قطعه با هر اندازه به یک رشته تصادفی از کاراکترها با طول از پیش تعیین شده است. کوچکترین تغییر در داده های اساسی به یک هش کاملاً متفاوت است که می تواند به راحتی قابل ارائه باشد. به عنوان مثال، یک هش SHA-256 از عبارت "بیت کوین چیست؟" عدد هگزادسیمال زیر را تولید می کند:
در Hashcash، یک فرستنده بارها و بارها ابرداده ایمیل - مانند آدرس فرستنده، آدرس گیرنده، زمان ارسال پیام و غیره - را به همراه یک عدد تصادفی به نام "nonce" هش می کند تا زمانی که هش حاصل با یک عدد شروع شود. تعداد بیت های صفر از پیش تعیین شده
از آنجایی که فرستنده نمی تواند هش کردن صحیح را بشناسد، سپس باید به طور مکرر متا داده ایمیل را با استفاده از یک nonce متفاوت هش کند تا زمانی که یک ترکیب معتبر پیدا شود. مشابه سیستم Dwork و Naor، این فرآیند به منابع محاسباتی نیاز دارد که یک اثبات کار را ایجاد می کند.
همانطور که از نام آن مشخص است، ضد هرزنامه تنها مورد استفاده Back برای Hashcash نبود. با این حال، نشانههای اثبات کار برای گیرنده بیفایده بودند و نمیتوانستند منتقل شوند، و آنها را به عنوان پول نقد دیجیتال بیاثر میکردند. این ارز همچنین در معرض تورم فوقالعاده قرار میگرفت، زیرا سرعت محاسباتی رو به رشد ماشینهای جدید تولید اثبات را آسانتر و آسانتر میکرد. با این وجود، Back’s Hashcash الهام بخش استفاده بیشتر از اثبات کار در دو سیستم نقدی دیجیتال پیشنهادی و پیش ساز بیت کوین است: B-money و Bit Gold.
B-money
در سال 1998، سایفرپانک فعال وی دای B-money را پیشنهاد کرد، یک سیستم مالی جایگزین نظیر به نظیر یا P2P، برای انجام تجارت آنلاین خارج از سیستم مالی قدیمی که توسط دروازه بانان سازمانی کنترل می شود و توسط دولت ها تنظیم می شود. این سیستم امکان ایجاد ارز دیجیتال و تصویب و اجرای قراردادهای کامل با یک سیستم داوری را برای حل اختلافات فراهم می کند. پست دای شامل دو پیشنهاد بود.
پیشنهاد اول دای، کنترل منفرد مقام مرکزی بر پایگاه داده تراکنشی را حذف کرد و آن را با یک سیستم دفتر کل مشترک در میان شبکهای از همتایان مستعار که به عنوان آدرسهای کلید عمومی نشان داده میشوند، جایگزین کرد. برای ضرب یک ارز دیجیتال، یک گره باید یک مشکل محاسباتی را حل کند و راه حل را در یک حراج چند فازی به شبکه پخش کند (اثبات کار). تعداد دارایی های صادر شده با هزینه محاسبات انجام شده در رابطه با سبدی از کالاهای استاندارد تعیین می شود.
اگر آلیس می خواست با باب معامله کند، تراکنشی را برای کل شبکه پخش می کرد که شامل یک بسته اطلاعاتی حاوی مبلغ و آدرس کلید عمومی باب است. با این حال، دای متوجه شد که این پیشنهاد اولیه مشکل دوبار خرج کردن را حل نمی کند زیرا ممکن است آلیس به طور همزمان دارایی های مشابه را با باب و کارول خرج کند.
در پیشنهاد دوم خود، دای پیشنهاد کرد که به جای اینکه همه یک کپی از دفتر کل داشته باشند، یک زیرمجموعه خاص از همتایان به نام «سرورها» یک دفتر کل مشترک را حفظ کنند در حالی که کاربران عادی به سادگی تأیید می کنند که تراکنش ها توسط سرور پردازش شده است. برای اطمینان از اعتماد و جلوگیری از تبانی، سرورها مقدار مشخصی پول را در یک حساب ویژه واریز میکنند که در صورت رفتار مخرب مانند سیستمهای اثبات سهام در سایر بلاک چینها، به عنوان جریمه یا پاداش استفاده میشود.
پیشنهاد دای برای B-money هرگز به هیچ وجه اجرا نشد، اما چیزی که در مورد آن قابل توجه است این است که چقدر شبیه بیت کوین بود، به ویژه با استفاده از دفتر کل مشترک و ارز دیجیتال مبتنی بر PoW. با این حال، تفاوت اصلی این بود که ارز B-money به ارزش مشخصی از کالاها گره خورده بود، و آن را به یک مدل اولیه برای چیزی که اکنون یک استیبل کوین مینامند تبدیل میکند.
Bit Gold
Szabo که قبلاً یکی از اعضای فعال جامعه برونگرا و سایفرپانک بود، یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در توسعه فناوری ارزهای دیجیتال و بلاک چین است. او دانش آموخته رشته های مختلف از علوم کامپیوتر و رمزنگاری تا حقوق است.
ستاره شمالی سابو چشم انداز ایجاد یک جامعه اقتصادی آزاد خارج از کنترل شرکت ها و دولت-ملت ها است. در سال 1994، او قراردادهای هوشمند - اساساً، قراردادهای دیجیتالی که از طریق کد اجرا و اجرا میشوند به جای قوانین قضایی - به عنوان یک بلوک اساسی برای تجارت الکترونیک بدون مرز پیشنهاد کرد.
او بعداً متوجه شد که یک عنصر کلیدی گم شده است: یک ارز دیجیتال بومی که می تواند از طریق این قراردادها جریان یابد. سابو پس از مشاهده انبوهی از آزمایشهای نقدی دیجیتال با موانعی پشت سر هم روبرو میشود (و حتی برای مدتی در Chaum's DigiCash کار میکرد)، Szabo تصمیم گرفت روی پیشنهاد جدیدی کار کند که میتواند در جایی که تلاشهای گذشته شکست خورده است، موفق شود.
سابو در مطالعه تاریخچه پول، پول کالایی مانند ذرات شمش طلا را به عنوان یک پایه مفهومی قوی برای ارز جدید اینترنت شناسایی کرد. این پول جدید باید دیجیتال، کمیاب و بسیار پرهزینه باشد تا جعل شود و به اشخاص ثالث قابل اعتماد برای ایمن کردن و ارزش بخشیدن به آن متکی نباشد - به یک معنا یک طلای دیجیتال. پیشنهاد او: بیت طلا.
بیت گلد به طور مشابه با Hashcash و به ویژه B-money عمل می کند زیرا از زنجیره انباشته ای از اثبات کار مبتنی بر هش استفاده می کند که به صورت دوره ای مهر زمانی زده می شود و در شبکه ای از سرورها منتشر می شود. صدور و مالکیت بیت گلد در یک دفتر ثبت عنوان دارایی توزیع شده ثبت می شود - اساساً، پروتکلی که اجازه می دهد تا طبقات خاصی از دارایی را با استفاده از یک سیستم رأی گیری مبتنی بر حد نصاب اداره کنید.
جایی که بیت گلد به عنوان یک ارز شکست خورد، عدم قابلیت تعویض آن بود - یعنی زمانی که هر واحد جداگانه با یک واحد یکسان با همان ارزش قابل تعویض است. این برای هر نوع ارز قابل دوام ضروری است. از آنجایی که هزینه یک بیت طلا به هزینه محاسباتی اثبات کار در یک لحظه خاص از زمان مرتبط است و از آنجایی که هزینه محاسبات با ماشین های بهتر کاهش می یابد، ارزش یک واحد بیت طلا استخراج شده در سال 2015 کمتر از یک واحد طلای استخراج شده در سال 2005 است.
Szabo یک راه حل لایه دوم را پیشنهاد کرد که شامل یک بانک مطمئن، قابل اعتماد و قابل حسابرسی است که می تواند انتشار بیت گلد را در طول زمان ردیابی کند، و به طور مداوم توکن های اثبات کار را در واحدهای ارزش یکسان بسته بندی کند، و یک رسانه پایدار برای مبادله ایجاد کند. با این حال، سیستم مستعد حملات Sybil است که می تواند باعث شکاف در شبکه شود. سابو معتقد بود که هر گونه شکاف احتمالی شبکه را می توان با ادامه دادن شرکت کنندگان صادق به سیستم خود برطرف کرد و کاربران به طور طبیعی از طریق اجماع اجتماعی از آنها حمایت خواهند کرد.
سابو مدت کوتاهی قبل از اینکه ساتوشی طرح بیت کوین را در سال 2008 منتشر کند، در حال آماده شدن بود تا بالاخره بیت گلد را پیاده سازی کند. پس از راه اندازی بیت کوین، او پروژه بیت گلد را رها کرد و معتقد بود که بیت کوین به طرز هوشمندانه ای کاستی های بیت گلد و آزمایش های نقدی دیجیتال قبلی را با ترکیب تلاش های قبلی حل کرده است. به سیستمی که به سادگی کار می کرد.
این دو آزمایش نقدی دیجیتال برای اختراع بیت کوین بسیار مهم بود. در یک پست انجمن بیت کوین تاک در سال 2010، ساتوشی اظهار داشت: "بیت کوین اجرای پیشنهاد B-money وی دای [...] در سال 1998 و پیشنهاد Nick Szabo Bitgold است."
تولد بیت کوین
در حالی که کل کتابها و پادکستها تاریخ پیدایش بیتکوین را با جزئیات کامل پوشش دادهاند، برای اهداف این راهنما، تنها لحظات برجسته در تاریخ بیتکوین پوشش داده میشود و اهمیت آنها در داستان در حال تحول ارزهای دیجیتال آشکار میشود.
روایت آفرینش (Genesis)
پس از اینکه ساتوشی پیشنهاد هشت صفحه ای خود را برای یک سیستم جدید پول نقد دیجیتال در لیست پستی منتشر کرد، آنها پروژه را به بحث و مناظره از سوی یک گروه آنلاین از رمزنگاران، دانشمندان کامپیوتر و کهنه سربازان پول نقد دیجیتال باز کردند. در حالی که ساتوشی بسیاری از پایگاه کد بیت کوین را قبل از انتشار کاغذ سفید نوشته بود، آنها آن را در معرض بررسی عمومی در میان جامعه آنلاین همتایان قرار دادند.
از روزهای اولیه، بیت کوین یک پروژه نرم افزاری منبع باز بود که توسط جامعه ای از توسعه دهندگان و علاقه مندان ساخته و نگهداری می شد. در 8 نوامبر 2008، بیت کوین در پلت فرم توسعه نرم افزار منبع باز SourceForge ثبت شد. این زمانی بود که بیت کوین به یک پروژه تیمی تبدیل شد.
در 3 ژانویه 2009، بلوک پیدایش (یا بلوک صفر) بیت کوین توسط ساتوشی (بیش از هفت روز) استخراج شد. در این تراکنش اولیه که به آن تراکنش تولید یا «کوین بیس» نیز گفته میشود، ساتوشی این پیام معروف زیر را بیان کرد:
تایمز 03/ژانویه/2009 صدراعظم در آستانه دومین کمک مالی برای بانک ها
این پیام سیگنال واضحی از منظور بیت کوین بود. در حالی که جهان بزرگترین بحران مالی از زمان رکود بزرگ را تجربه می کرد، چشم انداز جدیدی برای یک سیستم پولی جدا از دولت متولد شد.
در 12 ژانویه 2009، اولین تراکنش بیت کوین پس از پیدایش بین ساتوشی و فینی فعال رمزنگاری در بلوک 170 رخ داد. همچنین گزارش شده است که فینی اولین فردی بود که در کنار ساتوشی پس از راه اندازی شبکه، بیت کوین استخراج کرد.
روز بیت کوین پیتزا
اولین استفاده ثبت شده از بیت کوین در مبادله کالا یا خدمات در 22 می 2010 زمانی رخ داد که برنامه نویس فلوریدی Laszlo Hanyecz پیشنهاد پرداخت 10000 BTC برای پیتزا را داد. نرخ اولیه مبادله بیت کوین تنها چند ماه قبل تعیین شده بود. قیمت دو پیتزای بزرگ پاپا جان در زمان خرید حدود 25 دلار تخمین زده شد. از مارس 2021، ارزش این دو پیتزا اکنون بیش از 500 میلیون دلار خواهد بود. در حالی که بسیاری از مفسران در مورد تراکنش Hanyecz شوخی می کنند، مهم است که توجه داشته باشیم که شبکه بیت کوین در آن زمان چقدر نوپا بود.
در گفتمان مورد استفاده بیت کوین به عنوان وسیله مبادله، تراکنش معروف Hanyecz اغلب به عنوان نمونه ای مطرح می شود که چگونه به نظر می رسد محدوده باورنکردنی در تاریخ قیمت بیت کوین برخلاف استفاده از آن به عنوان یک ارز موثر است. با محدودیت عرضه محدود به 21 میلیون، مردم ممکن است مایل به استفاده از آن به عنوان پول نقد نباشند، بلکه به عنوان یک سرمایه گذاری بلندمدت - در اصطلاح صنعتی به "HODL" استفاده کنند. با این وجود، خرید پیشگام Hanyecz ثابت کرد که بیت کوین در واقع می تواند به عنوان یک سیستم تراکنش دیجیتال و P2P استفاده شود.
BTC rush: تولد صنعت استخراج
در روزهای اولیه اقتصاد بیت کوین، نحوه مشارکت مردم در شبکه و به دست آوردن بیت کوین از طریق فرآیند استخراج بود. استخراج فرآیندی است که در آن شبکه به طور مداوم تراکنش های پخش شده را تأیید می کند و آنها را در دفتر کل توزیع شده در قالب «بلوک های» مرتبط از داده های تراکنش ثبت می کند و تاریخچه ای امن و قابل تأیید تراکنش ها را در طول زمان تولید می کند. شبکه بیت کوین به گونه ای طراحی شده است که ماینرها برای ایمن کردن زمان کار شبکه از طریق پاداش های بلاک صادر شده در بیت کوین پاداش دریافت می کنند. این همچنین به عنوان فرآیند ضرب برای ارز بیت کوین عمل می کند.
در 27 نوامبر 2010، Slush Pool راه اندازی شد. قدیمیترین استخر استخراج در صنعت بیتکوین، Slush Pool، ابزاری را برای ماینرهای آینده نگر فراهم کرد تا منابع محاسباتی را برای استخراج بیتکوین جمع کنند و در پاداشهای بلاک متناسب با کار انجام شده سهیم شوند. این به افراد فاقد قدرت CPU فراوان اجازه میدهد تا به طور جمعی در عملیات شبکه شرکت کنند و در این فرآیند بیت کوین کسب کنند.
از آن زمان، صنعت استخذاج کمتر به یک صنعت کلبه ای تبدیل شده است و بیشتر به یک عملیات تجاری در مقیاس بزرگ و انرژی بر با تعداد نسبتاً کمی از شرکت ها تبدیل شده است که اکثریت قدرت هش را تولید می کنند. در حالی که دامنه استخراج ارزهای دیجیتال با ظهور بسیاری از ارزهای دیجیتال دیگر به طور قابل توجهی تغییر کرده است، Slush Pool نقطه عطف مهمی در تاریخ و بلوغ شبکه بیت کوین بود.
جاده ابریشم
قرار بود جاده ابریشم در مورد دادن آزادی به مردم برای انتخاب خود باشد.- راس اولبریخت
تاریخچه بیت کوین بدون فصلی در جاده ابریشم کامل نخواهد بود. راه ابریشم که در فوریه 2011 توسط راس اولبریخت، که از نام مستعار "دزدان دریایی ترسناک رابرتز" (نام شخصیتی در فیلم عروس شاهزاده خانم نامگذاری شده است) راه اندازی شد، یک بازار آنلاین تاریک بود که فقط از طریق سرویس مرور ناشناس Tor، با بیت کوین به عنوان واحد پول.
این سایت به عنوان یک بازار آزاد در نظر گرفته شده بود که در آن مردم می توانستند آزادانه با یکدیگر خارج از محدودیت های مقررات معامله کنند. این سایت علاوه بر بازاری بودن، دارای یک انجمن بود که در آن کاربران میتوانستند درباره آزادیخواهی، آنارشیسم رمزپایه و دیگر دیدگاههای مخالف بحث کنند. این سایت همچنین دارای یک سیستم شهرت علاوه بر یک سیستم ذخیره خودکار برای کاهش کلاهبرداری است.
پس از اینکه این سایت به بهشتی برای تجارت غیرقانونی مواد مخدر و انواع دیگر تجارت جنایی تبدیل شد، مقامات مجری قانون فدرال تحقیق در مورد عملیات آن را آغاز کردند که به دستگیری اولبریخت در 2 اکتبر 2013 ختم شد. او اکنون در حال گذراندن چندین حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط است. .
جاده ابریشم یک لحظه کلیدی در تاریخ بیت کوین است. روایت بیت کوین به عنوان ارز انتخابی برای فعالیت های مجرمانه از مواردی مانند بازار بدنام ناشی می شود. آنچه به عنوان بیان ایده آلیسم آزادیخواهانه حول آزادی شخصی و بازارهای آزاد در نظر گرفته شده بود، تبدیل به افسانه ای ترین بازار سیاه در دوران مدرن شد.
توجه به این نکته مهم است که خدمات مارشال های ایالات متحده نزدیک به 30000 بیت کوین را که در جریان دستگیری اولبریخت ضبط شده بود به حراج گذاشت که به خودی خود به قانونی بودن پایه بیت کوین اعتبار می بخشد. علیرغم چرخش تاریک در داستان جاده ابریشم، بازار توانایی بیت کوین را برای تسهیل تجارت P2P در بازار آزاد نشان داد.
متأسفانه، کالاها و خدمات قانونی موجود در جاده ابریشم - از هنر، پوشاک، تا صنایع دستی - حجم بسیار کمتری از فعالیت بازار را تشکیل میدهند. همانطور که گیبسون نویسنده علمی تخیلی و رویاپرداز سایبرپانک زمانی گفت: "خیابان کاربردهای خاص خود را برای چیزها پیدا می کند."
خروج ساتوشی
در 26 آوریل 2011، ساتوشی پروژه بیت کوین را ترک کرد و زمام توسعه را به گاوین آندرسن و جامعه منبع باز سپرد. تا این مرحله، توسعه بیت کوین اساساً توسط ساتوشی، هر کسی که بودند، رهبری می شد.
در نگاهی به گذشته، ناشناس بودن مخترع هسته اصلی موفقیت و تداوم پروژه بیت کوین بود. با سرکوب سازمانهای مجری قانون در مورد استفادههای شرورانه از ارزهای دیجیتال در سالهای بعد، طبیعی بود که اگر ساتوشی بهطور انکارناپذیر شناسایی میشد، خالق(های) یک سیستم پولی جایگزین بدون مرز، بدون مجوز و حفظ حریم خصوصی دریافت میکرد. جمله بی شباهت به اولبریخت نیست. خروج ساتوشی از پروژه برای بیت کوین ضروری بود تا به پایه و اساس خود به عنوان یک سیستم مالی غیرمتمرکز و انعطاف پذیر با حداقل اعتماد وفادار بماند.
ویکی لیکس و پول مقاوم در برابر سانسور
سایت افشاگر ویکی لیکس که در سال 2006 توسط جولیان آسانژ - یک سایفرپانک فعال - تأسیس شد، پس از افشای اسناد طبقه بندی شده مربوط به عملیات مخفیانه و مخفی دولت ها و شرکت ها، روابط پرتنشی با نهادهای حاکم و آژانس های مخفف در سراسر جهان ایجاد کرد.
در ۱۴ ژوئن ۲۰۱۱، ویکیلیکس پس از مسدود کردن حسابهای غیرانتفاعی و تعلیق پرداختهای ویزا و مسترکارت توسط پی پال، شروع به پذیرش کمکهای مالی به بیتکوین کرد. منطقی بود: ویکی لیکس در پی آن بود که در میان سانسور و فشار قدرتها نمونهای تزلزل ناپذیر از تعهد دولت چهارم به حقیقت باشد و بیتکوین یک سیستم حسابداری جهانی، بدون مرز و مقاوم در برابر سانسور را برای تکمیل این تلاشها ارائه کرد.
قابل ذکر است که ساتوشی در مورد استفاده از بیت کوین در ویکی لیکس ابراز نگرانی کرد. آنها در یک پست در سال 2010 گفتند: "خوب بود که این توجه را در هر زمینه دیگری به خود جلب کنیم." ویکی لیکس به لانه هورنت لگد زده است و ازدحام به سمت ما می رود.
جفت شدن این دو موجودیت هویت بیت کوین را به عنوان یک فناوری مخالف در چشم مردم تثبیت کرد. دستگیری آسانژ در 11 آوریل 2019 آسیبپذیریهای یک شخصیت عمومی را در راس یک جنبش، هر چقدر هم که ناقص باشند، برجسته کرد. استرداد آسانژ به آمریکا که در سال 2019 در لندن بازداشت شد.
طلوع و سقوط Mt. Gox
Magic: The Gathering Online EXchange، که بیشتر به عنوان Mt. Gox شناخته می شود، توسط توسعه دهنده نرم افزار P2P، جد مک کالب (Jed McCaleb)، پیش از فروش به Mark Karpelès راه اندازی شد. اوج از 2013 تا 2014.
در 7 فوریه 2014، صرافی همه برداشتها را به دنبال یک نقض امنیتی متوقف کرد. در اواخر همان Mt. Gox آفلاین شد، با 744408 بیت کوین به سرقت رفته توسط هکرها — حدود 43 میلیارد دلار ارزش تا مارس 2021. تلاش هایی برای جبران از دست دادن بیت کوین کاربران Mt. Gox وجود دارد، اما داستان هنوز ادامه دارد. برخی از مردمی که شاهد ناپدید شدن دارایی های خود از طریق فاجعه Mt. Gox بودند، برای بازگرداندن وجوه ادعاهای بازپرداخت ارائه کردند، اما چنین پرداخت هایی با شکست های متعدد مواجه شده است.
سقوط صرافی پیشرو به دلیل نقض امنیتی، به یک فاجعه پل باریک تاکوما برای صنعت کریپتو تبدیل شده است، که خطرات سیستمی پیرامون نگهداری متمرکز داراییهای کریپتو را برجسته میکند. به یک معنا، این یک داستان هشدار دهنده برای کسانی است که در اقتصاد کریپتو شرکت می کنند. آیا به دیگران برای تضمین دارایی های خود اعتماد دارید یا به خودتان اعتماد دارید؟ برای کارآفرینان و سازندگان در این فضا، به نمونه ای از ملاحظات و خطرات ایجاد خدمات و زیرساخت ها حول دارایی ارزشمندی تبدیل شده است که به خودی خود غیرمتمرکز است.
مقررات New York BitLicense و کریپتو
فناوری و پذیرش آن به ندرت با سرعت مقررات مطابقت دارد. کارآفرینان و سازندگان فناوریهای نوظهور معمولاً در صورت وجود ابهام در مورد اعمال چارچوبهای قدیمی در پارادایم جدید، با مقامات نظارتی دچار تنش میشوند.
در مورد ارز دیجیتال - که دارایی مستعار، غیر قابل انکار است و تحت یک مجموعه قوانین اساسی خارج از کنترل حاکمیتی عمل می کند - برخورد بین قدیم و جدید اجتناب ناپذیر است. بین تعطیلی بازار جاده ابریشم و فروپاشی Mt. Gox، مقامات ایالتی نظارتی شروع به اجرای مقررات خاص برای مشاغلی کردند که با داراییهای رمزنگاری در هر ظرفیت اداری سروکار دارند.
در 17 ژوئیه 2014، وزارت خدمات مالی ایالت نیویورک "BitLicense" را پیشنهاد کرد، یک مجوز تجاری که محدودیت های سختی را برای مشاغل ارز دیجیتال فعال در ایالت نیویورک که خدمات نگهداری، مبادله و/یا انتقال را برای مشتریان ارائه می کنند، اعمال می کند. .
این مجوز که توسط اولین سرپرست خدمات مالی نیویورک، بنجامین لاوسکی، تالیف شد، به شدت توسط صنعت به دلیل تقاضاهای بازدارنده و گران آن مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا هزینههای هنگفت کسب مجوز باعث میشود کسبوکارهای کوچک و متوسط نتوانند از این مجوز استفاده کنند. . هنگامی که BitLicense در 8 آگوست 2015 اجرایی شد، 10 شرکت برجسته ارزهای رمزنگاری شده نیویورک را در همان چیزی که مجله تجاری نیویورک آن را "خروج بزرگ بیت کوین" نامید، ترک کردند.
در حالی که NYDFS در حال حاضر در حال برنامه ریزی برای بازدید مجدد از BitLicense است، چارچوب نظارتی سابقه ای را برای چگونگی انتخاب مقامات در سطوح ایالتی و فدرال برای پرورش یا جلوگیری از نوآوری تجاری و فناوری انتخاب می کند. در سال 2020، NYDFS BitLicense مشروط را معرفی کرد - نوعی از چارچوب استاندارد آن برای مقررات رمزنگاری. پی پال در همان سال شروع به ارائه دارایی های رمزنگاری شده، از جمله بیت کوین، بر روی پلتفرم خود تحت یک BitLicense مشروط کرد.
از زمان آغاز به کار، چشمانداز نظارتی ایالات متحده برای سرمایهگذاریهای رمزنگاری به یک امر تکه تکهای دولت به ایالت با عدم وضوح فراگیر تا به امروز تبدیل شده است. اگرچه مقررات صنعت کریپتو از لحاظ تاریخی مناطق خاکستری خود را داشته است، تعدادی از نهادهای نظارتی ایالات متحده با اقدامات و اجراهای مختلف ارائه شده اند. در این ترکیب گنجانده شده است: سرکوب عرضه اولیه سکه توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار پس از سال 2017 و تأیید دفتر کنترل کننده ارز از بانک های ملی ایالات متحده برای ارائه خدمات نگهداری دارایی های دیجیتال در سال 2020.
از نظر مقررات محلی تر ایالات متحده، قوانین رمزنگاری ایالتی می توانند متفاوت باشند، و در نتیجه پلتفرم های مختلف ایالات متحده برای مشتریان برخی ایالت ها قبل از سایر ایالت ها در دسترس قرار می گیرند، به عنوان مثال، بایننس. وایومینگ، به ویژه، خود را به عنوان منطقه ای در حمایت از رشد صنعت کریپتو و بلاک چین در سطوح مختلف قرار داده است.
The Lightning Network
برای اینکه یک سیستم نقدی دیجیتال جایگزین با ارائه دهندگان پرداخت جهانی معتبر مانند ویزا یا مسترکارت رقابت کند، باید بتواند تراکنشهای روزانه متعددی را که در زندگی ما نفوذ میکند، انجام دهد. بیت کوین، در تکرار فعلی خود، هنوز برای انجام هزاران تراکنش در ثانیه در بلاک چین پایه خود که ویزا می تواند مجهز نشده است، بنابراین زمانی که توسعه دهندگان و سازندگان در این فضا به طور فزاینده ای شروع به بحث در مورد مقیاس پذیری بیت کوین کردند، تعداد بی شماری از راه حل های مقیاس پذیری ارائه شد. پیشنهاد شده.
در 14 ژانویه 2016، Joseph Poon و Thaddeus Dryja کاغذ سفیدی را منتشر کردند که جزئیات شبکه لایتنینگ را منتشر کرد، یک راه حل مقیاسپذیری لایه دو برای بیتکوین که در آن تراکنشها میتوانند از طریق کانالهای پرداخت خارج از زنجیره انجام شوند تا بعداً تسویه شوند و به صورت رمزنگاری در زنجیره تأیید شوند. . این امر باعث کاهش بار تراکنش در بلاک چین پایه می شود و در عین حال امکان تراکنش های سریع تر و ارزان تر را فراهم می کند. این سیستم از مارس 2018 در شبکه اصلی بیت کوین فعال بوده و به عنوان یک زیرساخت کلیدی بیت کوین به بلوغ خود ادامه داده است.
شبکه لایتنینگ «پرداختهای فوری» را تسهیل میکند، که «پرداختهای سریع بلاک چین بدون نگرانی در مورد زمان تأیید بلوک» است، همانطور که وبسایت آن توضیح داده است. با این حال، بیتکوین بیشتر نقش ذخیرهسازی ارزش را به جای عمل به عنوان یک ارز مبادلهای بر عهده گرفته است، بنابراین سرعت و هزینههای تراکنش احتمالاً اهمیت کمتری پیدا کردهاند.
جنگ مقیاس پذیری بیت کوین
در حالی که شبکه لایتنینگ یک راه حل فنی است که از نظر تئوری می تواند تراکنش های بیت کوین با فرکانس بالا را تسهیل کند، هنوز هم با ادامه رشد شبکه، مفهوم مقیاس بندی بلاک چین اصلی بیت کوین وجود دارد. بین سالهای 2016 و 2017، سهامداران شبکه بیتکوین - استخراجکنندگان، توسعهدهندگان و شرکتهایی که بر روی آن کار میکنند - درگیر یک بحث تنشآمیز پیرامون مسیرهای مختلف به سمت مقیاسپذیری بودند.
این بحث را می توان به دو مفهوم تقسیم کرد: اندازه بلوک بیت کوین و توزیع قدرت در سراسر شبکه.
طرفداران افزایش اندازه بلوک بلاک چین بیت کوین معتقد بودند که افزایش تعداد تراکنش هایی که می توانند در یک بلوک اعتبار سنجی شوند، می تواند کل عملیات تراکنش شبکه را افزایش دهد. منتقدان با این ایده مخالفت کردند و گفتند که افزایش اندازه بلوک به میزان زیادی اندازه داده کل شبکه را افزایش میدهد، ماینرها را با نیازهای محاسباتی بیشتری تحتالشعاع قرار میدهد، بازیکنان کوچکتر را از استخراج موثر بیتکوین باز میدارد استخراج بیت کوین انحصاری میشود.
در دو میزگرد پشت درهای بسته بین ذینفعان صنعت، معروف به توافقنامه هنگ کنگ و توافقنامه نیویورک، اجماع برای مسیر پیش رو گزارش شده است. با این حال، در 1 آگوست 2017، با فورک شبکه بیت کوین حامیان بلوک بزرگ تغییراتی را در پایگاه کد اعمال کردند و شروع به استخراج زنجیره جدیدی کردند که اکنون بیت کوین کش (BCH) نامیده می شود.
پس از فورک شدن بیت کوین به BTC و BCH در سال 2017، هارد فورک های بیشتری از بیت کوین ظاهر شد، از جمله بیت کوین گلد (BTG) در اواخر سال 2017. در اواخر سال 2018، خود بیت کوین کش نیز به BCH و بیت کوین اس وی (BSV) هارد فورک شد.
در حالی که استاندارد توسعه پروژههای نرمافزاری منبع باز، سیستم پیشنهادی درخواست نظرات است که اینترنت را برای ما به ارمغان آورد، زمانی که نرمافزار مورد نظر مستقیماً یک سیستم پولی جهانی را تسهیل میکند، این فرآیند پیچیدهتر میشود.